نوشته‌ها

موسیقی ایرلندی یا سلتیک | گذرموسیقی

WhatsApp-Image-2021-06-15-at-11.54.47-300x208موسیقی ایرلندی یا سلتیک

موسیقی ایرلندی یا سلتیک یعنی آهنگ های متفاوت از مردم متفاوت. اغلب تنها موسیقی ایرلند را موسیقی سلتیک مینامند،اما واژه ی سلتیک برای توضیح سنت های موسیقیایی ملت هایی با پیشینه ی سلتیک نیز به کا رمیرود، نظیر ایرلند، اسکاتلند،جزیره ی مَن، ولز، بریتانی و گالیسیا که جزیره ای است در شمال غرب اسپانیا. واژه موسیقی سلتیک معمولاً برای معرفی موسیقی ایرلند و اسکاتلند به کار برده می‌شود، چرا که هر دو سرزمین نقش بزرگی در پیدایش سبک‌هایی مشهور و متمایز از این نوع موسیقی داشته‌اند. این سبک‌ها در واقع شباهت‌هایی بنیادی داشته و به وضوح تاثیراتی متقابل بر یکدیگر دارند.
استقلال ایرلند از بریتانیا به ایرلندی ها این فرصت را داد تا موسیقی سلتیک را به عنوان محصولی منحصر به ایرلند ترویج کنند، اما باید توجه داشت که این نامگداری سرزمینی تنها تعریفی جغرافیایی مدرن برای مردمی است که همگی دارای تباری مشترک بوده و در نتیجه سبک موسیقی مشترکی را به ارث برده‌اند.
احیای بریتانی
آلان استیوال، نوازنده ی بریتانی متولد (1944)، احتمالا نمونه ی بارز موسیقی سلتیک است.او استاد هارپ سلتیک استو از 9 سالگی که پدرش یک نسخه ی نوسازی شده ی هارپ سلتیک به او هدیه داد، این ساز را مینوازد.
استیوال در آلبوم هایی نظیر “بریان بُرو” که نامش را از نام رئیس قبیله ای ایرلندی گرفته که در سده ی یازدهم وایکینگ ها را مضمحل کرد. شباهت هایی میان سنت های بی مانند بریتانی و جزایر سلتیک زبان بریتانیا را به نمایش گذاشت.
امپراتوری روم در خلال کشورگشایی هایش در غرب اروپا مردمان تمدن سلتیک را به اسکاتلند،ولز،کرن وال،ایرلند، بریتانی در شمال فرانسه و گالیسیا در شمالغرب اسپانیا عقب راند.امروزه عناصر و مولفه های فرهنگ سلتیک،از جمله موسیقی در این مناطق زنده است.
نی نوازان سلتیک
پدی ملونی، هم نی لبک ساده مینوانخت و هم ایلین پایپ که نوعی بگ پایپ کوچک است که صدایی چابک و فراموش نشدنی را خلق میکند و همانند کمانچه یا بانجوی ایرلندی نقش مهمی در ایجاد حس و حال موسیقی ایرلندی دارد.
ملونی، نواختن ایلین پایپ را از لَئو راوسام، استاد پایپ نوازی ایرلندی آموخت که تبارش به خانواده ای میرسدکه همگی نی نوازان چیره دستی بودند.دسته های همنوازی نی در بسیاری از مناطق سلتیک متعلرف اند.آلان استیوال در نخستین سال های شروع به کارش در یک گرووه موسیقی سنتی بریتانی “باگاد بِلِیمور”نوازندگی میکرد، باگد در زبان بریتانی نام گونه ای از گروه های هم نوازی نی است.
“سلتیک کانکشنز” یک جشنواره موسیقی ست که هر ساله در اسکاتلندبرگزار می شود و تریبونی برای تبادل نغمه ها و آثار در اختیار نوازنده ها و موسیقی دانان قرار میدهد.این رویداد نقشی مهمدر بی شمار همکاری موسیقیایی داشته است.
هرچند ناممکن است مشخص کنیم همه ی این موسیقی های مختلف ملی چه عناصری را از فرهنگ باستانی سلتیک به عاریت گرفته اند، اما حضور سازهای مشابه و اینکه بسیاری از نوازندگان به راحتی عناصری از یکدیگر به عاریت میگکیرند، از یک میراث مشترک حکایت میکند.

 

 

موسیقی فادو ، موسیقی فولک پرتغال | گذر موسیقی

موسیقی فادو موسیقی فولک شهرنشینان پرتغال

یکی از سبک های موسیقی که اغلب با موسیقی فلامینکو اشتباه گرفته میشود ” فادو ” موسیقی کشور پرتغال می باشد
موسیقی فولک شهرنشینان پرتغال در ستایش دریا، حسرت ، غم و غصه و زندگی میان فقرا است.فادو یا آواز محزون پرتغالی که گیتار پرتغالی همراهی اش میکند، ریشه های عمیقی در منطقه ی بندری لیسیون و سنت ریشه داری در شهر دانشگاهی کویمبرا دارد.
فادو فرمی موسیقیایی است که ویژگی با ارزش نغمه ها و ترانه های محزون است و در کنار اشعار پرتغالی و بالاد های بومی موسوم به مُجینا ، عناصری از موسیقی برزیل و شمال افریقا را در خود دارد.
موسيقى فادو يكى از اساسيترين ويژگيهاى كشور پرتغال است و بيان كننده حسن درونى، روح و جان. فادو تا به امروز معروفترين، خالصترين و پاكترين عنصر فرهنگ مردمى پرتغال محسوب ميشود. فادو غم انگيز است بى آنكه احساس شوربختى كند.
ريشه هاى موسيقى فادو تا به امروز نامشخص است. عقيده موسيقى شناسها دراينباره نظرات متفاوتى دارند و اصل فادو را عربى، آفريقائى و يا برزيلى ميدانند. بعضى از آنها هم متعقدند كه ميان فادو و ترانه هائى كه دريانوردها ميخوانده و ميخوانند، رابطه ى مستقيمى وجود دارد. در هر حال، فادو زائيده دل مردم است و معمولا در قديميترين و فقيرترين محله هاست كه ترانه هاى فادو خوانده ميشوند.
خواننده فادو، غالبا لباس تيره رنگ به تن دارد، از شهرش و از تلخيهاى زندگيش ميخواند و ترانه هايش گاهى هم رنگ و بوى اجتماعى و سياسى دارند. اسم فادو از كلمه لاتينى فاتوم ريشه ميگيرد كه معنى آن، سرنوشت است، سرنوشت ملتى كه رقم خورده و غيرقابل تغيير است. ميگويند كه فادو به اين علت آواز و موسيقى پرتغال است، زيرا نحوى خواندن آن به گونه اى باور مردم اين كشور به سرنوشت را نمايان ميكند. سرنوشتى كه به سراغ انسان ميايد و از آن راه گريزى نيست.
تمامى مردم پرتغال و بسيارى از موسيقى شناسهاى پرتغال، آماليا رودريگش را بزرگ بانوى موسيقى فادو ميدانند. او آينه روح بسيارى و پرتغاليها بود و زندگى هنرى پرفراز و نشيبى داشت. اين خواننده محبوب در روز ششم ماه اكتبر سال ۱۹۹۹ درگذشت، اما هنوز هم در دل مردم پرتغال زنده است و سمبل پايدار ترانه اى مشهور به نام “ليسبون، سرنوشت تو چيست؟”

تغییر تحول در موسیقی فادو
فادو هم چون ساير سبكهاى موسيقى دچار تغيير و تحول شده است. از دهه نود تا به حال نسلى جديد از خوانندگانى توانا، موفق شده است به اين موسيقى سنتى، رنگ و شكلى تازه ببخشد. ترانه هاى جديد فادو نسبت به گذشته يكدست تر و سبكبالترند، بى آنكه اصالت خود را از دست داده باشند.
يكى از خوانندگانى كه در جهانى كردن فادو نقش مهمى داشته، ميسيا است كه خود بزرگ شده در خانواده اى هنرمند است. مادرش كه اهل اسپانياست، بالرين بوده و مادربزرگش هم هنرمند نمايشهاى واريته. ريشه پرتغالى ميسيا از طرف پدرش است.ميسيا اگرچه متولد شهر بندرى پورتو واقع در شمال پرتغال است، اما در اسپانيا بزرگ شده و از جمله در مادريد در هنرهاى نمايشى و به ويژه موسيقى فعاليتهاى گوناگونى داشته و تجربه هاى مختلقى كسب كرده است. بعد از زندگى و فعاليت هنريش در اسپانيا راهى ليسبون پايتخت پرتغال و يكى از مراكز مهم موسيقى فادو شده و سعى ميكند، به اين موسيقى چهره اى تازه ببخشد.

خود او دراينباره ميگويد: ”فادو يادگار نسلهاى پيشين است و در معرض پوسيدگى و زوال بود. تنها براى خاطر و جلب جهانگردان بود كه بعضيها دست به نوآورى ميزدند. اما اين چيزيست كه باب ميل و خواست من نيست. قصد من اين بود كه در موسيقى فادو نوآورى كنم و به ويژه با مضمونهاى ادبى تازه آنرا پر و غنى كنم، نه آنكه فقط از وادع، درد و افسرگى بخوانم.”
ميسيا ، اين ستاره نسل جديد موسيقى فادو تكيه خاصى به ريشه هاى فادو داره كه به Saudade معرف است. اين كلمه به معنى بيقرارى و اشتياقيست كه در وجود پرتغاليها لانه كرده. ميسيا ميكوشد، فادو را با نوشته هاى ادباى بزرگ پرتغال پيوند دهد و بدين ترتيب، اين موسيقى را از غبار و كهنگى گذشته پاك كند. ميسيا در اجراى ترانه ها هم نوآورى كرده و دركنار گيتار پرتغالى كه ۶ جفت سيم دارد، از گيتار اسپانيائى و از گيتار باس، و همچنين ويلون، آكاردئون و پيانو استفاده ميكند.در سبك ديگرى از فادو، سرنوشت نقشى كليدى بازى ميكند. كريشتينا برانكو ، يكى ديگر از خوانندگان نسل جوان موسيقى فادو در مصاحبه اى ميگويد: ”فادو يعنى سرنوشت و سرنوشت هم يعنى زندگى تو با تمام فراز و نشيبهايش. من سعى ميكنم در ترانه هايم هم لحظات تلخ را بر زبان بياورم و هم لحظات خوشبختى را، چرا كه هردوى اينها جزئى از زندگى هستند.”

 

 

 

موسیقی برزیلی چگونه شکل گرفت | موسیقی ملل

موسیقی و ریتم های برزیلی

چشم انداز موسیقی برزیل یکی از سرزنده ترین دورنماهای موسیقیایی جهان است. موسیقی این سرزمین از فرهنگ فولک بومی تاثیر گرفته و با هم آمیزی با موسیقی آفریقا و اروپا،زبان موسیقیایی منحصر به فردی پدید آورده است. از دهه ی 1960 ریتم های سامبا و بوسانووا موسیقیدان ها و مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان محسور کرده است.
موسیقی بخش جدایی ناپذیر زندگی روزمره ی مردم برزیل است.در کافه ها،سالن های کنسرت،میادین ورزشی، و کارناوال های سالانه مادی گِرا که در سراسر این کشور برپا میشود، نوای موسیقی به گوش می رسد. ریتم در کانون موسیقی برزیل قرار دارد، به خصوص استفاده از سنکوپ که در آن تاکید در صدا ناگهان جا به جا می شود و ریتم ضعیف با تاکید بیشتر و ریتم قوی با تاکید کمتر اجرا می شود.
این تمهید که متاثر از ریتم های مغرنج طبل کوبی های آفریقایی است، به موسیقی برزیلی چنان تاثیر وسوسه انگیزی میدهد که هر کسی را به رقص وا میدارد.
در موسیقی سنتی برزیل موسیقی و رقص درهم تنیده اند.
برای مثال، واژه ی سامبا به معنای رقص است که یک سبک موسیقیایی و یک ریتم محسوب میشود.
فرهنگ های مردم پسند و فولک در هم آمیخته شده اند و واریاسیون های سبک های موسیقیایی محلی در کنار گونه های شهری بقا یافته اند.
شورُو، قدیمی ترین و محبوب ترین سبک موسیقی سازی شهری است که اغلب “شورینیو” (گریه یا زاری کوتاه) نامیده میشود.این نوع موسیقی که ریتم های آفریقایی را با ژانرهای رقس اروپایی در هم آمیخته ابتدا حدود 1870 در ریودوژانیرو پدیدار شد.
در این سال گروه هایی از آوازه خوان ها رقص ها و آواز های خیال انگیز ی در خیابان ها اجرا کردند.
شورُو، برخلاف نامش معمولا شاد، تند و استادانه است و بداهه نوازی های گیرایی دارد. بر طبق سنت شورو یک تریو است متشل فلوت،گیتار و کاواکینو که یک ساز کوچک چهارسیمی است. هر چند دسته های همنواز امروزی اغلب یک ماندولین، کلارینت، ساز برنجی و یک قطعه ی ریتمی گیتار بیس و دایره زنگی پاندریو به آن می افزایند.
سامبا و بوسانووا
سامبا ابتدا در مناطق روستایی به عنوان یک رقص فولک دونفره سربرآورد.اما امروزه رقصی شهری و مشهورترین فرم موسیقیایی در برزیل و پرطرفدار ترین در شهر های شرقی نظیر ریودوژانیرو،سائوپولو، و سالوادور است.ملودی های راحت و خواندنی اغلب در قالب هارمونی های ساده نواخته می شود، به همراه خطاب و پاسخ میان سولیست و گروه نواندگان غنایی.
این رفت و برگشت که در یک همنوایی ریتم را سنکوپ دار کرده توسط مجموعه ی دقیقی از ساز های کوبه ای مرتبط با سامبا آوا سازی میکند. این مجموعه ی ساز ها عبارتند از بریمبائو(یک ساز تک سیمی کمانه ای) تامبورین و پاندریو(نوعی دایره زنگی) سوردُو(درام بیس برزیلی) تیمبا و کایشا(درامز) آگوگو(نوعی زنگ دوتایی)و هِکو هِکو گانزا(جغجغه) و شوکالو(همزن).

موسیقی کولی چیست و چگونه آغاز شد | گذرموسیقی

موسیقی کولی 

موسیقی کولی در مجارستان، رومانی و کشورهای شبه جزیره ی بالکان ریشه دار است.در این مناطق ، این موسیقی از ریشه ها و خاستگاه های موسیقی فولک بومی بهره می برد.از جمله آواز خوانی آرام و حزن انگیز، ملودی های تند رقص، دست زدن، اصوات دهانی، و قاشق زدن های چوبی.این موسیقی با عناصر شرقی نظیر گیلیساندو (لغزش تند انگشتان روی کلیدها / سیم های ساز برای تولید آهنگی سریع)، دستکاری در طنین صدا و بداهه نوازی درآمیخته است.
به لحاظ تاریخی، کولی ها اغلب به عنوان نوازندگان دوره گرد و فروشندگان خانه به دوش زندگی کرده اند و موسیقی شان بیش از همه در میان خودشان، بخصوص در جشنواره ها و مراسم ها زنده است. نوازندگان کولی در سراسر منطقه ی بالکان و اروپای مرکزی با نوازندگی در مراسم های عروسی روستاییان امرار معاش می کردند. آنها دائم در سفر بودند. از این رو با موسیقی های فولکلور محلی آشنا شدند و آنها را به کسب و کار پر رونق منحصر به فرد خود افزودند و یک موسیقی ترکیبی عوام پسند خلق کردند.کولی ها احتمالا بارها با موسیقی دان ها و مطرب های یهودی اروپای شرقی نواخته اند.
به لحاظ تاریخی، اقوام کولی به دلیل سیاست های تبعیض آمیزی که مانع از هم آمیزی کامل می شد، در حاشیه ی شهرستان ها و روستاها زندگی می کردند و این پیشینه، مضامین این نوع موسیقی را معلوم کرده است: جشن و سرور، عشق، نوشیدن، زندگی، و بازی های روستایی.

موسیقی کولی-گذرموسیقی
گوناگونی احساسات
موسیقی کولی سوزناک و اندوه آور است و زیرژانرهایی دارد مشتمل بر آواز های غنایی با گام های آهسته که کارکردش به نوعی تخلیه ی احساسات و عواطف یا برون ریزی غم های مشترک است.
در عین حال رقص های کولی تند و شاد است.این رقص ها نوعی نیروی رانش پر تکاپو فراهم میکنند که میتواند به مراسم های طولانی و چند روزه ی عروسی ها و جشنواره های کولی نیرو برساند.
در سده ی نوزدهم فعالان جنبش ملی گرایی در اروپا شرقی و مرکزی از فرهنگ کولی ها بهره بردند.موسیقی دان هایی همچون فرانتس لیست،پیانیست خوش قریحه و بعدتر بلا بارتوک آهنگساز در ساخت آهنگ کلاسیکشان، عناصری از سنت موسیقی کولی ها را به عاریت گرفته اند.
با این حال در خلال سده ی بیستم فرهنگ کولی در دوره ی حکومت نازی ها ، اتحاد شوروی و کشورهای بلوک شرق در معرض ظلم و همگون سازی قرار داشت.
فیلم سینمایی دوران کولی ها (1988) ساخته ی امیر کوستریتساف کارگردان بازیگر و موسیقیدان صربستانی درباره ی کولی ها به مخاطبان غربی آگاهی داد و بستری فراهم کرد برای موسیقی گوران بِرِگوویچ، آهنگساز بوسنیایی که یک دسته ی همنواز چهل تایی متشکل از یک دسته ساز های بادی برنجی، بگ پایپ ها، یک دسته ی ساز های زهی و یک کُر مردانه را رهبری میکند.

 

موسیقی کولی-گذرموسیقی